نقش هاشمی رفسنجانی در ادامه جنگ و تلاش ناخدا افضلی برای خاتمه آن
منبع: کتاب درس تجربه، خاطرات ابوالحسن بنی صدر در گفتگو با حمید احمدی از صفحه 501 تا 504
به مناسبت بیستمین سالگرد جنگ ایران و عراق (هفته اول مهرماه 1379) آقای رفسنجانی در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی، تحریفات دیگری را در رابطه با مسایل جنگ ایران و عراق مطرح کرده است. از جمله آقای رفسنجانی در رابطه با پرداخت غرامت از سوی کشورهای نفت خیز منطقه خلیج فارس به ایران که از مقطع مذاکرات هیات های میانجی صلح کنفرانس اسلامی و جنبش غیر متعهدها به ایران اعلام شده بود- و بعد از آن نیز در چند مقطع این پیشنهاد تکرار شد- انکار میکند و می گوید: "حرف هایی در مورد پول، غرامت، میگویند که کنفرانس اسلامی و کشورهای عربی دادند یا میخواستند بدهند، دروغ محض است. این موضوع را هم هیچکس به صورت رسمی با ما مطرح نکرد. بنابراین در این فاصله کسی پیشنهاد مشخصی به ما نداد. اینکه ما نمی پذیرفتیم، واقعیت ندارد. هر کس می داند، بیاید و بگوید."
نخست از درون خود یادداشتهای آقای رفسنجانی، این واقعیت را که از جانب دو شخصیت رسمی به ایشان گفته شده، نشان می دهیم:
1.پیشنهاد اولاف پالمه معاون دبیر کل سازمان ملل متحد در زمینه پرداخت غرامت به ایران که در یادداشت روز 8 اسفند 1360 آقای رفسنجانی (کتاب عبور از بحران، ص 496) یعنی در سند مربوط به خود ایشان چنین نوشته شده است: "دیشب در جلسه شورای عالی دفاع شرکت کردم، گزارش جبهه ها و بحث درباره تهیه مهمات ضروری و پیشنهادها پالمه بود. خروج عراقی ها از خاک ایران را پذیرفته. مذاکره درباره مرزها منجمله اروندرود و حضور نیروهای ناظران بینالمللی در مرزها و پرداخت غرایم جنگی به دو طرف از طرف دولتهای داوطلب، یعنی کشورهای نفت خیز منطقه".
2.مورد دوم، دریافت پیغام از سوی یک مقام مسئول یعنی ناخدا افضلی فرمانده نیروی دریایی ایران بود که شخصاً به اطلاع آقای رفسنجانی رسانید. این مورد نیز در یادداشتهای روزانه آقای رفسنجانی (15 اسفند 1360، صفحه 500 کتاب عبور از بحران) یعنی یک هفته بعد از پیشنهاد پرداخت غرامت که از سوی اولاف پالمه مطرح شده بود، خوانده می شود.
در یادداشت آقای رفسنجانی میخوانیم: "ظهر و عصر ملاقات هایی داشتم. ناخدا افضلی آمد و راجع به مین گذاری و مین روبی توضیحاتی داد. او اطلاع داد که وابسته نظامی ایتالیا گفته کشورهای نفت خیز منطقه مایلند شصت میلیارد دلار خسارت جنگ را از طرف صدام به ایران بدهند- مضمون این عبارت که حاضرند این خسارت را از طرف صدام به ایران بدهند یعنی این کشورها صدام را به عنوان متجاوز می شناسند- و ایران از شرط سوم که کیفر صدام است، یعنی سرنگونی صدام، منصرف شود."
در شرایطی که رژیم مانع آمدن هیات های میانجی صلح (کنفرانس اسلامی و کنفرانس کشورهای غیر متعهد) به ایران می شد، ناخدا افضلی فرمانده نیروی دریایی به نحوی این واقعیت را به اطلاع مردم رسانید که هیات حاکمه ایران از پذیرفتن هیات های میانجی صلح امتناع می کند. او در 14 تیرماه 1360، چنین گفت: "ما باید با پذیرفتن هیات های صلح و با دلیل و برهان حقانیت خود را ثابت کنیم و خود را در دیدگاه ملتهای جهان، ملتی صلح دوست، آرامش طلب و غیر متجاوز جلوه گر سازیم... هرچه جنگ بیشتر طول بکشد – یعنی سیاست ادامه جنگ در جهت منافع ملی ایران نیست و مضافا، نپذیرفتن هیات های میانجی صلح چیزی جز سیاست ادامه جنگ نیست – امپریالیسم به هدفهای خود بیشتر نزدیک می شود." (مصاحبه ناخدا افضلی، روزنامه اطلاعات، 14 تیرماه 1360)
متأسفانه در شرایط جامعه تکصدایی آن روز ایران، اینگونه هشدار باش ها و دلسوزی ها در مقابل خط سیاسی حاکم بر ایران که در جهت ادامه سیاست جنگ حرکت می کرد، نقشی نداشت. ناخدا افضلی کوشش کرد تا از طریق دوستان همدوره تحصیل خود در آکادمی لیورنو ایتالیا در 25 سال پیش که اکنون در مقامات بالای نیروی دریایی ایتالیا بودند و نیز از طریق وابسته دریایی ایتالیا در ایران، طرح پیشنهادی پرداخت غرامت به ایران را به جریان بیاندازند تا شاید مجدداً مذاکرات برای پایان یافتن جنگ فراهم آید. بنابرین مطلبی که آقای رفسنجانی درباره مراجعه ناخدا افضلی و رساندن پیغام وابسته دریایی ایتالیا به او در یادداشتهای روزانهاش قید کرده، در ارتباط با این کوشش بوده است که طی چند ماه پس از ریاست جمهوری آقای بنی صدر، عملاً متوقف مانده بود. شایان ذکر است، پس از فتح خرمشهر و آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد 1361 که درواقع پیروزی ملی ایران را در این جنگ و خاصه از نظر روانی به همراه داشت، مجدداً کوشش های جدیدی توسط ناخدا افضلی به عمل آمد.
او در آن زمان از نگارنده این سطور (ناخدا حمید احمدی) خواست که تحلیلی حدود 8-10 صفحه با استدلال بر ضرورت پایان دادن به جنگ، تهیه نمایم. بعد از آن، ناخدا افضلی و اینجانب به همراه یکی از نظامیان نزدیک به آقای رفسنجانی (سرهنگ هدایت الله حاتمی) در نیمه دوم خرداد 1361 در منزل آقای رفسنجانی با ایشان دیدار کردیم و حدود 2- 3 ساعت درباره ضرورت پایان دادن به جنگ در این مقطع و نیز عواقب خطرناک ورود به خاک عراق و طولانی شدن جنگی بی سرانجام، تأکید کردیم.