تحریفات شیخ خلخالی درباره ناخدا افضلی
منبع: کتاب "تحقیقی درباره تاریخ انقلاب ایران" از صفحه 864 تا 867
یکی از تحریفات در رابطه با ناخدا افضلی را در کتاب خاطرات شیخ صادق خلخالی میخوانیم که می نویسد:
"امیرافضلی – ناخدا افضلی- در غرق کردن ناو جنگی میلان – میلانیان- با تمام سلاحها و مهماتش در خارک دخیل بود. او تظاهر میکرد که میخواهد آن را از قعر دریا و از کنار اسکله خارک بیرون بیاورد ولی در عمل این کار را نمی کرد، بلکه سعی مینمود که آن را در زیر آب نگاه دارد و اسکله را به تعطیل بکشاند. او به من گفت که جریان فرو رفتن ناو به زیر آب را به امام نگویم، ولی من آن را به امام گفتم و امام به فکر فرو رفت. شاید از میزان اعتمادی که به امیرافضلی داشت، تا حدودی کاسته شد." (خاطرات صادق خلخالی، ص 288-9)
تلاشها و عملکرد ناخدا افضلی در سمت فرمانده نیروی دریایی و نقش تعیین کننده او در این مسئولیت در جنگ با نیروی دریایی عراق به اندازه کافی آنقدر عیان است که نیازی به تصریح ندارد. و ناگفته، ناراستی و تحریف شیخ خلخالی را به اثبات می رساند.
آسیب دیدگی که برای ناو میلانیان به هنگام گشت زنی در دریا و در تصادم با یکی از سکوهای نفتی پیش آمده بود، حادثهای بود که میتوانست به علت دریانوردی های طولانی و خستگی ها و یا حتی اشتباهات در دوران جنگ از سوی فرمانده و یا پرسنل ناو پیش آید و این حادثه، آن طور نبود که از دید هزاران پرسنل نیروی دریایی مخفی مانده باشد و بر خلاف ادعای آقای خلخالی، ناخدا افضلی خواسته باشد چنین حادثهای را از دید مسئولین حکومتی پنهان نگاهدارد. توضیح اینکه، در همان زمان، ناخدا افضلی موضوع را پیگیری کرد و مراتب را رسما به ستاد ارتش و شورای عالی دفاع و از جمله به آقای هاشمی رفسنجانی نماینده آقای خمینی در شورای عالی دفاع گزارش کرد.
این واقعیت را از درون یادداشت روزانه آقای رفسنجانی باید نقل کرد : "عصر، جلسه شورای عالی دفاع در ستاد مشترک ارتش داشتیم. سرهنگ افضلی فرمانده نیروی دریایی و سرتیپ ظهیرنژاد فرمانده نیروی زمینی هم شرکت نمودند. افضلی درباره علت آسیب دیدن ناو میلانیان و نیمه غرق شدن آن، توضیح داد و گفت چهارده نفر که در انجام وظایفشان کوتاهی کرده اند، تحت پیگرد قرار گرفته اند..." (هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، یادداشت روز 26 تیر 1360، ص 205)
در رابطه با تهیه آن تحلیل و مراجعه ناخدا افضلی و اینجانب (ناخدا حمید احمدی) به آقای رفسنجانی در خصوص ضرورت پایان بخشیدن به جنگ پس از آزادسازی خرمشهر، لازم است به این نکته اشاره کنم که چرا این نظریات را ناخدا افضلی در جلسه اخذ تصمیم در حضور آقای خمینی عنوان نکرده است: پس از آزادسازی خرمشهر به مدیریت و هدایت فرماندهان ارتش، دو یا سه جلسه برای اخذ تصمیم در خصوص ادامه جنگ و رفتن به داخل خاک عراق در حضور آقای خمینی تشکیل شده بود. در این جلسات، فرماندهان سه نیروی ارتش (فرماندهان نیروی زمینی، هوایی و دریایی) که مستقیماً در مسائل جنگ درگیر و بیش از هر کس صلاحیت نظامی برای اظهار نظر در این امر را داشته اند، در آن جلسات شرکت داده نشدند و فقط رئیس ستاد ارتش (سرلشگر ظهیرنژاد) شرکت داشت.
اخیراً آقای محسن رضایی درباره آن جلسات و کسانی که در آن حضور داشتند اشاره کرده و چنین گفته است: "بعد از آزادسازی خرمشهر، ابهامات به وجود آمد- یکی از آن ابهامات مخالفت فرماندهان ارتش به ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر و رفتن به داخل خاک عراق بوده است- یکی دو جلسه خدمت امام (ره) بودیم، البته من جلسه اول نرسیدم چون درگیر حادثه خرمشهر بودیم، جلسه دوم من رسیدم. عدهای از دوستان از فرماندهان بالای سپاه پاسداران بودند، رهبری آقای خمینی، آقای هاشمی، احمدآقا خمینی، آقای موسوی نخست وزیر و جناب آقای موسوی اردبیلی رئیس قوه قضایی و آقای ظهیرنژاد. آنجا امام (ره) سؤال کردند، شما برای چه میخواهید از مرز جلوتر بروید، عدهای از دوستان استدلال های سیاسی کردند، گفتند، ما به این دلیل میخواهیم برویم. برادرهای ارتش و ما (فرماندهان بالای سپاه) آمدیم استدلال های نظامی کردیم، گفتیم که مثلاً ما اگر از مرز برویم به اروندرود، آنجا اگر هم جنگ حالت معلق پیدا بکند یعنی نه جنگ و نه صلح باشد، پشت اروندرود میشود دفاع کرد آقای رضایی واقعیت را تحریف میکند زیرا فرماندهان ارتش و از جمله سرلشگر ظهیرنژاد مخالف ادامه جنگ و وارد شدن به خاک عراق بودند و به همین دلیل، عملیات رمضان در 22 تیر 1361 که اولین عملیات تهاجمی به داخل خاک عراق بوده، به فرماندهی و هدایت فرماندهان سپاه پاسداران انجام گرفت. مخالفت فرماندهان ارتش از جمله با عملیات رمضان در روایت آقای رفسنجانی منعکس است که در این کتاب به آن اشاره شد و همچنین در خاطرات آقای منتظری به مخالفت فرماندهان ارتش برای وارد شدن به خاک عراق نیز منعکس است و او می نویسد: ارتش انگیزه داخل شدن در خاک عراق ندارد، خودشان میگفتند ما تا حالا جنگ کردیم تا دشمن را از کشورمان بیرون کنیم ولی حالا اگر بخواهیم در خاک عراق برویم این کشورگشایی است و انگیزه نداشتند". (خاطرات آیت الله منتظری، ص 284)