صفحه اصلی
به عاشقان
ای تند بادِ گریزان به کوه و دشت
بر سینۀ سخت ترین کوه میهنم
نقشی بزن ز خون رفیقانم
آنسان که جاودانه بماند سرودشان
نقشی بزن چنان
تا تیزرو عقاب سبکبال اوج ها
از اوج سربلندیِ آنان هزار راز گشاید به قله ها
آنسان که آفتاب ز گرمای عشقشان
پیوسته وام ستاند
و آذرخش خشم از بصیرت آنان طلب کند.
ای تندبادِ بی درنگ
نقشی بزن به سینۀ هرکوه
بگذار کوه به رنج آید
از آنچه بر دلِ این خاک می رود
باشد که در سپیده دمی باز کوه خشم
از نای خلق بغرّد به یادشان
ع. آزاده – دی ماه 1364