صفحه اصلی
ناوی وظیفه، هوشنگ انوشه به همراه دو میهن پرست در شهریور 1333، بعد از کودتای 28 مرداد به اتهام آتش زدن ناو "ببر" بازداشت و در میدان تیر امیرآباد خرمشهر تیرباران شد. انوشه با چشمان باز و لبی خندان به استقبال مرگ رفت.
بهرام افضلی، فرمانده وقت نیروی دریایی ایران
از "انوشه" تا "افضلی"
ناوی وظیفه، هوشنگ انوشه به همراه دو میهن پرست در شهریور 1333، بعد از کودتای 28 مرداد به اتهام آتش زدن ناو "ببر" بازداشت و در میدان تیر امیرآباد خرمشهر تیرباران شد. انوشه با چشمان باز و لبی خندان به استقبال مرگ رفت.
بهرام افضلی، فرمانده وقت نیروی دریایی ایران
ناخدا! ناخدا! شب است
شبچراغ تو کو؟!
جدایی، دریا دریاست
زورق تو کجاست؟!
***
مرغ دریا آشیان!
به کدام افق پریدی
“مروارید” یگانه!
در کدام صدف غنودی؟!
***
آه ای کبوتر طوق دار!
به کدام توده مه فرو شدی
که سفیدپوشان
هرچه پارو میکشند
جز باد بدست ندارند؟!
***
من می گریم، اما
در غریو مرغک دریا، باز پیامی است
گلخند «ناوی انوشه”
در دهان تو شکفت ناخدا
بمان بمان
که فردا
ما بهار را در آغوش میکشیم
***
من می گریم و دریا
همچنان
موج بر موج می کوبد...
سیاوش کسرایی - 10 اسفند 1362
شبچراغ تو کو؟!
جدایی، دریا دریاست
زورق تو کجاست؟!
***
مرغ دریا آشیان!
به کدام افق پریدی
“مروارید” یگانه!
در کدام صدف غنودی؟!
***
آه ای کبوتر طوق دار!
به کدام توده مه فرو شدی
که سفیدپوشان
هرچه پارو میکشند
جز باد بدست ندارند؟!
***
من می گریم، اما
در غریو مرغک دریا، باز پیامی است
گلخند «ناوی انوشه”
در دهان تو شکفت ناخدا
بمان بمان
که فردا
ما بهار را در آغوش میکشیم
***
من می گریم و دریا
همچنان
موج بر موج می کوبد...
سیاوش کسرایی - 10 اسفند 1362
نه بدین "دم" و آن، "آن"
به سالیان
نا رام،
پشت چهره، آرام
بحر و بر،
بریدی
طومار علم و آزمون
در نوردیدی
و
توفنده دل
چونان موج
خروشان،
ماندی،
***
از سپیده تا شامگاه،
از غروب تا پگاه،
مرغان دریایی
مژده می دادند،
چرا که ابر سترون بارید
رود خشک، جوشید
و دریای ساکن
غرید.
***
دریائیان را شبچراغ دل تو، رهنما
و ساحل نشینان را
زورق سپید تو، امید!
***
به سالیان
نا رام،
پشت چهره، آرام
بحر و بر،
بریدی
طومار علم و آزمون
در نوردیدی
و
توفنده دل
چونان موج
خروشان،
ماندی،
***
از سپیده تا شامگاه،
از غروب تا پگاه،
مرغان دریایی
مژده می دادند،
چرا که ابر سترون بارید
رود خشک، جوشید
و دریای ساکن
غرید.
***
دریائیان را شبچراغ دل تو، رهنما
و ساحل نشینان را
زورق سپید تو، امید!
***